کمآبی و دشواریهای دستیابی به منابع آب شیرین به مردم ما آموخته است که همواره در مصرف آب جانب احتیاط را مراعات کنند و این روحیه و فرهنگ صرفهجویی در آب از زبان شاعران معروف ما و ازجمله سعدی بزرگ، عبرتآموز است:
چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن
کــه مـیخوانند ملاحـان سرودی
اگـر بـاران به کــوهستان نبــارد
به سالی دجله میگردد خشکرودی
مسئله کمآبی در ایران سبب شده است که نیاکان ما با شیوههای سنتی دوران قدیم، به طریقی عمل کنند که در حد امکان با کمترین مقدار آب، بهترین بهرهبرداری را داشته باشند. از یاد نبریم که شیوههای نوین آبیاری در جهان امروز از دستاوردهایی است که در طول هزارهها در سایه سعی و تلاش انسان و کوشش پیگیر دانشمندان و مخترعین به دست آمده است. منظور نظر نگارنده روشهای استفاده بهینه از آب در روزگارانی است که هنوز این فناوریها به دست نیامده بود.
در دهههای اخیر که متاسفانه با خشکسالیهای پیدرپی نیز همراه بوده، مشکل کمآبی نمود بیشتری داشته است اما مدیریت درست منابع آب میتوانست دستکم به حفظ سفرههای آب زیرزمینی و افزایش ذخایر این منابع حیاتی کمک کند. حفر بیرویه چاه و استفاده از ابزارهای نوین با مکشهای قوی، به سرعت سفرههای آب زیرزمینی را در بسیاری از مناطق ایران خالی کرده است. سدسازیهای بیمطالعه نیز سبب شده که روند تغذیه طبیعی این سفرهها دچار اختلال شود. اگرچه سعی میشود بیشتر مشکلات به بخش کشاورزی و نحوه مصرف آب در این بخش ارجاع داده شود اما واقعیتهای تلخ دیگری هم در این سالها جریان داشته که منجر به فقر شدید منابع آب شیرین ایران شده است.
2 هفته پیش در جریان سفر به استان مازندران، از نزدیک متوجه شدم که در این استان مشکل کمبود آب رخ نموده است و به ویژه پایین رفتن سطح آب سفرههای زیرزمینی در مناطقی مثل بابل هشداردهنده است. همچنان که میدانیم آب آشامیدنی بسیاری از شهرها و مناطق مسکونی در استان مازندران از طریق چاهها و در واقع سفرههای آب زیرزمینی تامین میشود. در گذشته، محدودههای شهری به اندازه امروز گسترده نبود و به همین دلیل چاههای حفرشده پاسخگوی نیاز جمعیتهای ساکن در شهرها بودند اما به ویژه در 2دههاخیر، ساختوسازهای عنانگسیخته، باعث بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی شده و در مناطقی ازجمله محدوده شهر بابل و حومه زنگ خطر را به صدا درآورده است. در میان جمعی از دوستان مازندرانی به نامهای برخوردم که برای ارسال به رسانههای گروهی آماده شده بود که خود گویای بحران کمبود آب در این مناطق است. این نامه گواه بر آن است که آب شهرک شهابنیا واقع در بابل گاهی تا بیشتر از 36ساعت قطع میشود. اداره آب و فاضلاب شهر بابل مشکل را ناشی از افزایش ساختوسازها و تراکم جمعیت به ویژه، ساخت مجتمعهای مسکونی میداند. ضمن آنکه این مشکل نیازمند رسیدگی سریع است اما واقعیتی را نیز بیان میکند که ریشه در ساختوسازهای بیرویه در دهههای اخیر دارد.
در بازگشت از مازندران و طی اقامت 2 روزه در کرج نیز متوجه شدم که قطع مکرر آب در شهرکهای اطراف کرج به ویژه مهرشهر و فردیس، مشکلآفرین شده است. کلانشهر کرج هم ازجمله مناطقی است که توسعه شهری و ساختوسازها در آن در دهههای اخیر تابع یک مدیریت درست و قانونمند نبوده است. بسیاری از مزارع کشاورزی و باغها که دارای خاک بسیار حاصلخیزی بودهاند، پس از خشکاندن درختان به دست ساختوساز سپرده شدهاند. آن روند افراطی، پیامدهای سوء خود را به صورت کمآبی امروز نمایان کرده است. کارشناسان میگویند احداث واحدهای مسکونی ازجمله شهرکها و به طور کلی توسعه شهری نیازمند برآورد دقیق 3 عامل اساسی است؛ آب، جاده و انرژی. متاسفانه به اولین عامل یعنی آب در روند ساختوسازها در کشور ما کمتر توجه شده است به همین علت در مناطقی مثل کرمان، سمنان، فارس و خراسان با خالیشدن سفرههای آب زیرزمینی و نشست زمین مواجه شدهایم. البته توسعه بیرویه کشاورزی هم میتواند ازجمله دلایل این مشکلات باشد اما در مناطقی مثل استان مازندران، متاسفانه ساختوسازهای مطالعهنشده و رونق خرید و فروش زمین توسط شبکههای دلالی، امروزه منجر به کمبود آب شده است. همه به خاطر داریم که دولت دهم تاکید زیادی بر حفظ حریم ساحلی دریای خزر و عدم ساختوساز در این حریم داشته است اما در شهرستان بابلسر، برجهای متعدد مسکونی حتی در چند متری دریا ساخته شده که ناشی از سوءمدیریت یا رانتخواری است. این ساختوسازها توازن بهرهبرداری و مصرف آب در این منطقه از استان مازندران را که بیشتر متکی به سفرههای آب زیرزمینی است برهمزده است و ادامه ساختوسازها در آینده بحران را تشدید خواهد کرد.
مگر آنکه دولت جدید مدیریت نوینی برای حفظ منابع آب درپیش گیرد و به جای بخشینگری، همه دستگاهها ملزم شوند از مقررات مربوط به حفظ منابع و ذخایر آب شیرین کشور تبعیتکنند و هیچ استثنایی مانع از اجرای این مقررات نشود. دستاندرکاران پروژههای شهر و شهرکسازی ظاهرا اهداف سودمندی را در زمینه ایجاد اشتغال، توسعه شهری و رونق اقتصادی در مناطق گوناگون تعقیب میکنند اما واقعیت آن است که منابع آب شیرین به ویژه سفرههای آب زیرزمینی در ایران محدود است و به علت خشکسالیهای اخیر این منابع محدودتر و آسیبپذیرتر شدهاند. عقل سلیم ایجاب میکند که پیش از دست زدن به ساختوسازهای جدید در شهرها، ظرفیت منابع و ذخایر آب شیرین سنجیده شوند تا در آینده مشکل روزافزون کمآبی پیش نیاید. در این خصوص میتوان به نمونههای بسیاری اشاره کرد. نگارنده تنها به مشکل انتقال آب از سرشاخههای زایندهرود به استان یزد و مسائلی که در استان اصفهان بیش آمد اشاره میکنم و یادآوری این نکته حیاتی را ضروری میدانم که در مناطق بسیاری سفرههای آب زیرزمینی به ذخایر آب شور رسیدهاند. از اینرو، در پیش گرفتن تدبیرهای جدی برای پیشگیری از بحرانهای شدید در آینده نزدیک بسیار ضروری است.